۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶

بسکه خطش سوخت ازغم صددل نومید را
دود دلها تیره کرد آیینه خورشید را

عالم فانی نیر زد پیش آن ساقی جویی
بلکه بی او کس نخواهد جنت جاوید را

گر سفالین ساغرش پر درد باشد رند مست
در نظر هرگز نیارد ساغر جمشید را

من بناخن سینه را هز گه خراشم همچو چنگ
در سماع و مستی آرم بر فلک ناهید را

گوهر امید دل آسان نمی آید بدست
چاره صبر و تحمل اهلی نومید را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.