هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود رنج‌های بسیار، تنها درد عشق برایش مهم است. او از بی‌تابی در فراق معشوق و سوختن در آتش عشق سخن می‌گوید و عقل و نصیحت دیگران را در برابر عشق بی‌اثر می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۲

از رقیبان تو صد خار جگر هست مرا
بجز از درد تو صد درد دگر هست مرا

مست آن زلف چه زنام اگر سر برود
کافرم گر زسر خویش خبر هست مرا

گر چه من سوخته یک نظر از روی توام
کی بخورشید رخت تاب نظر هست مرا

ناصحا، دیده چو نرگس کی از آن گل پوشم
عقل اگر نیست ترا چشم بسر هست مرا

با همه سوز جگر شمع بمن می گرید
زانکه از شمع، دلی سوخته تر هست مرا

تلخی صبر گرفتم بر شیرین دارد
بی تو چون صبر کنم صبر مگر هست مرا

بارخ زرد نهم سر برهت چون اهلی
صرف را تو کنم تاسر وزر هست مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.