هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق ناکام سخن می‌گوید. او آرزو می‌کند که اگر معشوق خوشحال است، همین وضعیت باقی بماند. شاعر از شمع وجود معشوق و نور آن یاد می‌کند و آرزو می‌کند که چراغ صحبتش آتشین باشد. او از دل شکسته‌اش می‌گوید که آن را مانند جان پرورانده و حالا آرزو می‌کند که با معشوق همنشین باشد. شاعر از رقیبان بداختر شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که بخت بد همراهشان باشد. در نهایت، او از جفای معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که این جفا بیش از این نباشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۸

زدرد میرم و گویی که بیش از این بادا
تو گر خوشی که چنین باشم این چنین بادا

جدا زشمع رخت گر بصحبتم هوس است
چراغ صحبت من آه آتشین بادا

نه جام دل که اگر خاتم سلیمان است
نشان عشق ندارد نگین نگین بادا

دل شکسته که پروردمش چو جان دربر
چو رفت از برمن با تو همنشین بادا

گر از صفای تو زد لاف چشمه خورشید
چو آب خضر فرو رفته در زمین بادا

هر آن رقیب بداختر که از تو دورم کرد
قران کوکب بخت بدش قرین بادا

بقدر جور چو گفتی وفا کنم اهلی
من و جفای تو یارب که بیش از ین بادا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.