۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲

چون رنجه شود خوی تو از همسری ما
محرومی ما به بود از محرمی ما

ما کم چو هلالیم و تو چون ماه تمامی
باشد که کمال تو به بیند کمی ما

ترسم که تو ای آهوی وحشی بگریزی
از ناکسی مردم و نامردمی ما

پژمردگیت هیچ مباد ای چمن حسن
کز سبزه خط تو بود خرمی ما

اهلی چه کنی شکوه که عقل همه سوزد
در حسرت دیوانگی و بی غمی ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.