۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴

کوی تو که من از همه کس واپسم آنجا
معراج مراد است کجا می رسم آنجا

هر کس سخن همنفسی پیش تو گوید
ازمن که کند یاد که من بی کسم آنجا

در گلشن کوی تو من خار چه ارزم
آتش به من انداز که خار و خسم آنجا

آه از ستم بخت که در کوی محبت
بیش از همه ام وز همه کس واپسم آنجا

اهلی سگ آن در چه کند پاس رقیبان
حاجت به سگان هم نبود من بسم آنجا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.