هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه است که در آن شاعر از نرسیدن فریادهایش به معشوق و ناکامی در عشق شکایت میکند. او از بیتفاوتی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر دلش میگوید و در نهایت، خود را غلام معشوق میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات پیچیدهٔ ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۶۲
دل اگر زغم خروشد چه غم از خروش اورا
که فغان دردمندان نرسد بگوش اورا
دل من زنوش آن لب نرسد بکام هرگز
مگر از کسی که داد این لب همچو نوش اورا
اگر ای عزیز یوسف به منش نمی فروشی
به زکات حسن باری ز نظر مپوش او را
دل من چو دجله خون نکند چگونه طوفان
که هوای دوست آرد همه دم به جوش اورا
زفغان این پریشان چه شو چو زلف درهم
که زخ تو کرد غارت دل و صبر و هوش اورا
دل زار من چو بلبل به فغان میار ای گل
که زبان اگر گشاید، که کند خموش اورا
چو غلام تست اهلی مفروش و گر فروشی
پی پاسبانی در به سگان فروش او را
که فغان دردمندان نرسد بگوش اورا
دل من زنوش آن لب نرسد بکام هرگز
مگر از کسی که داد این لب همچو نوش اورا
اگر ای عزیز یوسف به منش نمی فروشی
به زکات حسن باری ز نظر مپوش او را
دل من چو دجله خون نکند چگونه طوفان
که هوای دوست آرد همه دم به جوش اورا
زفغان این پریشان چه شو چو زلف درهم
که زخ تو کرد غارت دل و صبر و هوش اورا
دل زار من چو بلبل به فغان میار ای گل
که زبان اگر گشاید، که کند خموش اورا
چو غلام تست اهلی مفروش و گر فروشی
پی پاسبانی در به سگان فروش او را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.