هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری معشوق، اشک‌های خونین، و جنون عشق می‌نالد و تأکید می‌کند که حتی طبیعت (مانند لاله و موی سفید) نیز همدرد اوست. او از بخت بد و محنت‌های زندگی شکایت دارد، اما با وجود همه رنج‌ها، هنوز عشق در دلش زنده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق نافرجام، رنج‌های روحی، و نمادگرایی‌های پیچیده (مانند خون، لاله، و جنون) برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند «خون چکیدن از دیده» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۳

پیش تو دیده گر نبود غرق خون مرا
خون می چکد زدیده و دل در درون مرا

من خود نشان تیر ملامت نگشته ام
عشقت نشانه ساخت به داغ جنون مرا

رخسار لاله رنگ تو در دیده بایدم
بی تو چه سود چهره بخون لاله گون مرا

این سرخ رویی ام بس اگر می کند فلک
موی سفید در قدمت غرق خون مرا

از گلشنم به گلخن محنت کشید هجر
بخت بد است در همه جا رهنمون مرا

اهلی چو لاله خاک رهم لیک خوشدلم
کز دل نرفت داغ غم او برون مرا
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.