۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳

پیش تو دیده گر نبود غرق خون مرا
خون می چکد زدیده و دل در درون مرا

من خود نشان تیر ملامت نگشته ام
عشقت نشانه ساخت به داغ جنون مرا

رخسار لاله رنگ تو در دیده بایدم
بی تو چه سود چهره بخون لاله گون مرا

این سرخ رویی ام بس اگر می کند فلک
موی سفید در قدمت غرق خون مرا

از گلشنم به گلخن محنت کشید هجر
بخت بد است در همه جا رهنمون مرا

اهلی چو لاله خاک رهم لیک خوشدلم
کز دل نرفت داغ غم او برون مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.