۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲

از جوش گریه دارم پیشت خروش امشب
بنشین تو لیک سویم بنشان ز جوش امشب

دوش از خمار هجرت صد درد سر کشیدم
پیش آ که عرض دارم احوال دوش امشب

عمری شراب خوردی با همدمان دردی
با دردمند خود هم جامی بنوش امشب

از بهر غمزه دیشب هوش آنچنان ربودی
کاعجاز صد مسیحا نارد بهوش امشب

دوش از میان یاران سر گوشیت بمن بود
از ناز می نیاری نامم به گوش امشب

صوفی چو با تو رقصد چون خرقه را نبخشد
در پوست هم نگنجد پشمینه پوش امشب

اهلی مگو که نبود جانبخش جز مسیحا
دیدم من آن کرامت از میفروش امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.