هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌عدالتی و غم‌های زندگی شکایت دارد، اما با این حال عشق و وفاداری خود را حفظ می‌کند. او از نبود مهربانی در جهان افسوس می‌خورد و تأکید می‌کند که حتی با وجود دردهای عشق، ارزش آن را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۸

در عهد تو آسوده کس از داغ ستم نیست
گر سنگ سیاه است که بی آتش غم نیست

خاک قدمت هرکه شود بگذرد از عرش
ای خاک بر آن سر که ترا خاک قدم نیست

آزار دل ما مکن ای گل که حرام است
مرغ دل عاشق کم از صید حرم نیست

هر چند که جور تو ز اندیشه زیادست
تا بیش بود مهر من از جور تو کم نیست

نشکفت دل ما زنسیم کرم کس
افسوس که در باغ جهان بوی کرم نیست

خوشباش اگر درد و ملالی رسد از دوست
در جام جهان صاف سلامت همه دم نیست

اهلی مزن از همدمی ماه و شان لاف
کایشان نکنند این کرم و شان توهم نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.