هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق و عشق ناکام سخن میگوید. شاعر از جدایی معشوق و رنج ناشی از آن مینالد، اما تأکید میکند که یاد او از دلش نمیرود. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق الهی، رهایی از تعلقات دنیوی و بیثباتی دنیا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۰
نور دو چشم کز برم بریده رفته است
هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است
پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق
کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است
کعبه جان کجا برد بار تعلق خسان
یافته ره در آن حرم هر که جریده رفته است
هرکه ندیده روی او گر همه کام دیده است
عاقبت از جهان چو شد کام ندیده رفته است
از پی آن غزال چین اهلی اگر تو جان دهی
کی بکف آریش دگر کز تو رمیده رفته است
هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است
پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق
کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است
کعبه جان کجا برد بار تعلق خسان
یافته ره در آن حرم هر که جریده رفته است
هرکه ندیده روی او گر همه کام دیده است
عاقبت از جهان چو شد کام ندیده رفته است
از پی آن غزال چین اهلی اگر تو جان دهی
کی بکف آریش دگر کز تو رمیده رفته است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.