۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲

هر که در عشق بتان بی درد زیست
در ره دنیا و دین نامرد زیست

هر که واقف از خزان عمر گشت
با سرشک سرخ و روی زرد زیست

کی به کس مجنون شود فردا انیس
او که امروز از دو عالم فرد زیست

چون نسوزد دل؟ چو شمع از آه گرم
کی درین آتش توان دلسرد زیست

ای خوشا وقت سبکروحی که او
چون نسیم صبح عالمگرد زیست

ساقیا می ده که بی جام شراب
کم کسی زین خاکدان بی گرد زیست

از غم اهلی مخور غم ای پری
زانکه او تا زیست غم پرورد زیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.