هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جنون ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود می‌گوید و بیان می‌کند که عقل در برابر عشق ناتوان است. همچنین، شاعر از مستی و دیوانگی ناشی از عشق یاد می‌کند و به گذشتن از جان برای رسیدن به معشوق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژه‌هایی مانند 'مستی' و 'دیوانگی' ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای گروه‌های سنی پایین‌تر داشته باشد.

شمارهٔ ۱۵۴

سوخت صدجان سرو من تا حسن او بالا گرفت
برق حسن او نگویی بر من تنها گرفت

توسن عشق است تندودست تدبیرست سست
عقل نتواند عنان بر عاشق شیدا گرفت

تازه شد بر ما جنون از خط نوخیزت ولی
عاشق دیوانه را از نورگ سودا گرفت

شد دل دیوانه در چاه زنخدانت اسیر
یوسف اندر چه فتاد و کار او بالا گرفت

ساقیا می ده که ما هم مست و هم دیوانه ایم
محتسب بر ما چه گیرد کی بود بر ما گرفت

اهلی از جان درگذر تا کوی او منزل کنی
ای خوش آن کز جان گذشت و کوی جانان جا گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.