هوش مصنوعی:
مردی مست که بربطی در بغل داشت، در شب سر یک پارسا را شکست. صبح روز بعد، آن مرد نیکسیرت به جای انتقام، مقداری پول به مرد سنگدل داد و گفت: دیشب مست بودی و معذور، تو و من هر دو آسیب دیدیم. من از زخم بهبود یافتم، اما تو تنها با پول جبران میکنی. این دوستان خدا هستند که از مردم بسیار آسیب میبینند.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و عرفانی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیده ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد.
حکایت زاهد و بربط زن
یکی بربطی در بغل داشت مست
به شب در سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم
بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست
تو را و مرا بربط و سر شکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
تو را به نخواهد شد الا به سیم
از این دوستان خدا بر سرند
که از خلق بسیار بر سر خورند
به شب در سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم
بر سنگدل برد یک مشت سیم
که دوشینه معذور بودی و مست
تو را و مرا بربط و سر شکست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
تو را به نخواهد شد الا به سیم
از این دوستان خدا بر سرند
که از خلق بسیار بر سر خورند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت جنید و سیرت او در تواضع
گوهر بعدی:حکایت صبر مردان بر جفا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.