هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد و اندوه ناشی از از دست دادن عشق و فرصتهای زندگی سخن میگوید. شاعر از گم شدن گوهر دل، سوختن از درد، و از دست رفتن فرصتها مینالد. همچنین، اشارهای به گذر زمان و بیتوجهی به زیباییهای زندگی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند اندوه، از دست دادن، و گذر زمان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۷۲
گوهر دل گم شد و وقت فراغ از دست رفت
پیش پای خود ندیدیم و چراغ از دست رفت
سوختم از درد و داغش بیش از این طاقت نماند
من بدرد از پا فتادم دل بداغ از دست رفت
میرود دوران گل چون باد ساقی فکر چیست
تا تو در اندیشه یی گلگشت باغ از دست رفت
گر سبو در میکشم عیبم مکن ای همنفس
مستم و اندازه جام و ایاغ از دست رفت
تا بکی اندیشه زلف دراز او کنم
اهلی از فکر پریشانم دماغ از دست رفت
پیش پای خود ندیدیم و چراغ از دست رفت
سوختم از درد و داغش بیش از این طاقت نماند
من بدرد از پا فتادم دل بداغ از دست رفت
میرود دوران گل چون باد ساقی فکر چیست
تا تو در اندیشه یی گلگشت باغ از دست رفت
گر سبو در میکشم عیبم مکن ای همنفس
مستم و اندازه جام و ایاغ از دست رفت
تا بکی اندیشه زلف دراز او کنم
اهلی از فکر پریشانم دماغ از دست رفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.