۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۶

شمع را پیش رخت اشک نیاز اینهمه چیست
گرنه سر گرم تو شد سوز و نیاز اینهمه چیست

صد کنار از غم سرد تو پر آب است ز اشک
بکناری بنشین شوخی و ناز اینهمه چیست

گر بمحراب حقیقت بود ابروی بتان
سجده اهل حقیقت به مجاز اینهمه چیست

ای خضر گر نشوی کشته آن آب حیات
خود بگو خاصیت عمر دراز اینهمه چیست

ماچو در پای تو نقد دو جهان یافته ایم
چشم شوخ تو بما شعبد باز اینهمه چیست

اهلی،آن عهد شکن گرنه پشیمان زوفاست
خشم و نازش بمن غمزده باز اینهمه چیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.