۱۷۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۶

مجنون عشق را هوس تخت و تاج نیست
اورا که عقل نیست بهیچ احتیاج نیست

گیتی نما چه حاجت؟ اگر جم بصیرتی
آیینه یی به ازمی و جام زجاج نیست

هر کس که بود از هنر خود رواج یافت
کار محبت است که هیچش رواج نیست

هان ای حکیم زحمت مجنون چه میدهی
داغ ستاره سوختگی را علاج نیست

اهلی، کنون که صبر و دل و دین بباد رفت
آسوده شو که بر ده ویران خراج نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.