هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نوروز و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از عشق و دردهای آن می‌نویسد. شاعر از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و اشاره‌ای به داستان فرهاد و شیرین دارد. همچنین، از شادی و عیش و نوش در کنار معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به درد و رنج عشق و مفاهیم پیچیده‌تر ادبی ممکن است مناسب مخاطبان با سن بالاتر باشد.

شمارهٔ ۲۰۹

نوروز من از طلعت چون ماه تو عید است
نوروز بدین طلعت فیروز که دیدست؟

پیش آر قدح ساقی و بردار سر خم
بگشای در عیش که دست تو کلید است

در صید گه عشق به فتراک ببندتد
هر صید که در خون دل خود نطپیدست

باشد که تو خود رحم کنی ور نه جهانی
سودای تو پختند و بجایی نرسیدست

چون غنچه دلم فاش کند روز قیامت
زان جامه که پوشیده ز دست تو دریدست

فرهاد که جان داد به تلخی پی شیرین
یک ذره ازین چاشنی ما نچشیده است

تنها نکشد داغ ملامت دل اهلی
کس نیست که از عشق تو داغی نکشیده است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.