هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر عشق عمیق و ایثارگرانه شاعر به معشوق است. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند 'سگ کوی یار' و 'خورشید'، وفاداری و عشق بی‌قید و شرط خود را نشان می‌دهد و درد دوری و زخم‌های عشق را توصیف می‌کند. او تأکید می‌کند که تنها معشوق می‌تواند دردهایش را درمان کند و هیچکس دیگر، حتی مسیح، قادر به این کار نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات غنایی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون جهانی ریختن' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۱۶

بمردمی چو سگ یار کس بعالم نیست
کسی که نیست سگ کوی یار آدم نیست

گداختم ز تماشای روی او چکنم
نظاره رخ خورشید کار شبنم نیست

دوای زخم دلم جز لبش که میداند
که مرهم دل من با مسیح مریم نیست

گسستم از همه عالم بمهریار و چه سود
که سست عهد مرا عقد مهر محکم نیست

ز بسکه خون جهانی بریخت دوری او
کجاست کز غم هجرش فغان و ماتم نیست

در آفتاب رخش کم ز ذره یی اهلی است
ولی بمهر و محبت ز هیچکس کم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.