هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، احساسات عمیق شاعر را در مواجهه با معشوق و طبیعت بیان می‌کند. شاعر از گریه‌ها و خنده‌هایش، دل‌باختگی، حسرت و عشقش می‌گوید و از عناصر طبیعی مانند گل، خزان، بهار، غنچه و آتش برای توصیف حالات درونی خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۱۷

گریه ام دید و چو گل از خنده آن مهوش شکفت
در خزان پیریم آخر بهاری خوش شکفت

دل بخونریز من آن سرو سهی را میکشد
غنچه بخت مرا آخر گلی دلکش شکفت

تا رخش دیدم بمستی جانم از حسرت بسوخت
آه از این گلها کزان رخسار چون آتش شکفت

برق نعل ابر شش آتش بهستی زد مرا
صد گل عشرت مرا از نعل آن ابرش شکفت

باز شد! اهلی دلش با آنکه صد دل پاره کرد
تنگدل چون غنچه نبود بلکه عاشق وش شکفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.