۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۰

دیوانه یارم من و با کس نظرم نیست
مشغول خودم وز همه عالم خبرم نیست

من مست دل آشفته ام ای همدم مشفق
خارم مکش از پای پروای سرم نیست

زخمی بود از عشق بهرمو که مرا هست
با آنهمه از عشق نکویان حذرم نیست

ای قبله حاجت زدرت رو بکه آرم؟
زنهار مرانم که ازین در گذرم نیست

تا خون جگر بود فرو ریختم از چشم
رحمی بکن امروز که نم در جگرم نیست

زاهد دهدم توبه که کار تو صلاح است
پنداشت مگر خواجه که کاری دگرم نیست

اهلی ز جهان قسمت هر کس زر و سیم است
این قسمت من بس که غم سیم و زرم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.