هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ غم، عشق، مستی و جوانی است. شاعر از خاموشی و فراموشی غم سخن می‌گوید، از لذت مستی و مدهوشی یاد می‌کند و به زیبایی معشوق و خوشی‌های جوانی اشاره دارد. همچنین، او از گذر زمان و تغییر حالات خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، اشاره به مستی و عشق، و تفکرات فلسفی دربارهٔ زندگی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۱۹

دل ز غم تا کی کند فریاد، خاموشی خوش است
ساقیا جامی بده کز غم فراموشی خوش است

غیر مستان مدهوش از جهان خوشدل نیند
عقل عاقل در نمییابد که مدهوشی خوش است

میرود آن شوخ و عاشق های و هویی میکند
بخت سلطان خوش که ما را هم بچاووشی خوش است

تا سیه پوشید از خط عارضش حالی شود
مردم چشم مرا زان تا سیه پوشی خوش است

پیش ازین خوش بود آغوش پریرویان مرا
این زمانم با سگ خوبان هم آغوشی خوش است

روی همچون گل کجا موی سفید ما کجا
ساده رویان را بهم بازی و سر گوشی خوش است

پیر گشتی اهلی، از بزم جوانان دور شو
در جوانی با جوانان عشق و می نوشی خوش است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.