هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از عشق و جدایی است. شاعر از زخمهای عاطفی و ناملایمات زندگی شکایت میکند و به تأثیرات عمیق عشق و محرومیت از معشوق اشاره دارد. همچنین، از مفاهیمی مانند حسرت، فداکاری و ناامیدی در عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و حسرت نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارند.
شمارهٔ ۲۲۱
سرومن، صد خارم از دست تو در پا رفته است
دست من گیر از کرم چون پایم از جا رفته است
بعد از این خواهد ز صحراسیل خون آمد بشهر
بسکه خون دل ز چشم ما بصحرار رفته است
هیچکس را خاری از دست غمت بر پا نرفت
هر چه رفت از زخم بیداد تو بر ما رفته است
آفتاب من اگر از روی زین گردد بلند
پست گردد کار مه هر چند بالا رفته است
کس بیوسف ننگرد از گرمی بازار تو
بلکه چون یوسف هزار اینجا بسودار رفته است
خسروان را آرزوی لعل شیرین تو کشت
کوهکن دروادی حسرت نه تنها رفته است
در سر کوی بتان اهلی گر رفت رفت
صد هزاران دین و دل اینجا بیغمار رفته است
دست من گیر از کرم چون پایم از جا رفته است
بعد از این خواهد ز صحراسیل خون آمد بشهر
بسکه خون دل ز چشم ما بصحرار رفته است
هیچکس را خاری از دست غمت بر پا نرفت
هر چه رفت از زخم بیداد تو بر ما رفته است
آفتاب من اگر از روی زین گردد بلند
پست گردد کار مه هر چند بالا رفته است
کس بیوسف ننگرد از گرمی بازار تو
بلکه چون یوسف هزار اینجا بسودار رفته است
خسروان را آرزوی لعل شیرین تو کشت
کوهکن دروادی حسرت نه تنها رفته است
در سر کوی بتان اهلی گر رفت رفت
صد هزاران دین و دل اینجا بیغمار رفته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.