هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق شدید شاعر به معشوق است که او را قبلهگاه دل عشاق میداند. شاعر از تأثیر نور و بوی معشوق بر زندگی خود میگوید و آرزو میکند که تمام لحظات زندگیاش با یاد معشوق سپری شود. او حتی خاک کوی معشوق را بر آب حیات ترجیح میدهد و معتقد است که زندگی بدون معشوق ارزشی ندارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۲۴۲
آن بت که قبله دل عشاق روی اوست
هرجا که هست روی دل ما بسوی اوست
ای دل چراغ دیده تاریک بر فروز
تا خانه روشن از اثر شمع روی اوست
من خاک کوی او نفروشم بآب خضر
سرچشمه حیات هم از خاک کوی اوست
چون هرکه هست آرزویی دارد از جهان
دل را گناه چیست گرش آرزوی اوست
بی روی و موی او نه شبم خوش نه روزهم
چون روز و شب مراد دلم روی و موی اوست
یعقوب نور دیده دهد بوی یوسفش
وین نور دیده زندگی ما ببوی اوست
اهلی حیات وصل کند جستجو چو خضر
مقصود ازین حیات همین جستجوی اوست
هرجا که هست روی دل ما بسوی اوست
ای دل چراغ دیده تاریک بر فروز
تا خانه روشن از اثر شمع روی اوست
من خاک کوی او نفروشم بآب خضر
سرچشمه حیات هم از خاک کوی اوست
چون هرکه هست آرزویی دارد از جهان
دل را گناه چیست گرش آرزوی اوست
بی روی و موی او نه شبم خوش نه روزهم
چون روز و شب مراد دلم روی و موی اوست
یعقوب نور دیده دهد بوی یوسفش
وین نور دیده زندگی ما ببوی اوست
اهلی حیات وصل کند جستجو چو خضر
مقصود ازین حیات همین جستجوی اوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.