هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از وفاداری، عشق، و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از مفاهیمی مانند عشق الهی، فداکاری، و وصال صحبت می‌کند و از درد فراق و اشتیاق به دیدار معشوق می‌نالد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم صوفیانه مانند خانقاه و بتکده دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات صوفیانه و ادبی نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۲۵۰

جان دادن از وفا هنر کوهکن بس است
حاجت بقصه نیست همین یکسخن بس است

ساقی رواج مدرسه و خانقه شکست
درصد هزار بتکده یک بت شکن بس است

تا زنده ام پلاس سگت پیرهن کنم
چو میرم از غم تو همینم کفن بس است

بوی گل وصال کجا میرسد بمن
بگشا قبا که نکهت ازین پیرهن بس است

من کشته توام چکنم معجز مسیح
حرفی بگو که یک سخنم زان دهن بس است

ما را بس این که در سر سرو تو رفت دل
معراج بلبلان سر سرو چمن بس است

اهلی اگر حکایت مجنون ز یاد رفت
حرفی ز داستان تو در انجمن بس است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.