هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و جمال معشوق سخن می‌گوید و درد دل بی‌قرار خود را بیان می‌کند. او از نگاه معشوق به عنوان صیادی که دل و جانش را می‌دزدد یاد می‌کند و از رازهای نهفته در جمال معشوق می‌گوید. شاعر همچنین از درد فراق و زخم‌های عشق شکایت می‌کند و معتقد است که زخم زبان از زخم نیزه سخت‌تر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'زخم زبان' و 'درد فراق' نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۲۵۱

چشم تو دگر در پی صید دل و جان است
صیادیت از دیدن دزدیده عیان است

گر داشت پری چون تو جمالی چه نهان داشت
پیداست که از شرم جما تو نهان است

حال دل بیچاره مگر جان بتو گوید
با دوست حکایت نه سرو کار زبان است

بوی تو نشان میدهدم ناله پر درد
هر ناله که از درد برآید به نشان است

مرهم بنهم بر دل و زخمم مزن از طعن
کین زخم زبان سخت تر از زخم سنان است

گیرم بت چین جان دهد آرایش حسنش
من کشته آن ساد رخم کلفت جان است

می بارد ازین مغبچگان طرفه غزالی
اینست درین مردم و اهلی سگ آن است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.