۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۱

چو منع غیر مجالم در آشنایی نیست
ز آشنایی او چاره جز جدایی نیست

گذشتم از غم آن گل زرشک غیر ولی
ز خار خار دل از غیرتم رهایی نیست

دلا ز صحبت خوبان کناره کن ز ازل
که آخرش بجز از جور و بیوفایی نیست

خوشم چو بلبل مسکین بخار غم ای گل
ز بسکه برگ وصالم ز بینوایی نیست

ز آشنایی و یاری بلا کشد اهلی
خوشا کسی که بکس هیچش آشنایی نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.