هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از بیوفایی و نبود حسن و ملاحت در جهان و روابط انسانی شکایت میکند. او اشاره میکند که حتی طبیعت و فلک نیز با او یار نیستند و در عشق و صبر نیز راهی مشترک وجود ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۲۶۳
چنین حسن و ملاحت با ملک نیست
ملک را حسن اگر هست این نمک نیست
گل خوبان چو گل عنبر سرشت است
ولی بوی وفا با هیچ یک نیست
مرا گر در وفا شک داری ایشوخ
ترا در بیوفایی هیچ شک نیست
بکوی صبر عاشق ره نیابد
ره عشق و صبوری مشترک نیست
فلک هرگز نشد اهلی بمن یار
مرا هم چشم یاری از فلک نیست
ملک را حسن اگر هست این نمک نیست
گل خوبان چو گل عنبر سرشت است
ولی بوی وفا با هیچ یک نیست
مرا گر در وفا شک داری ایشوخ
ترا در بیوفایی هیچ شک نیست
بکوی صبر عاشق ره نیابد
ره عشق و صبوری مشترک نیست
فلک هرگز نشد اهلی بمن یار
مرا هم چشم یاری از فلک نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.