۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۱

تو آفتابی و تا ذره یی ز من باقی است
مرا هوای تو ایشمع انجمن باقی است

چراغ وصل گر از مهر می کنی روشن
بیا بیا که هنوز آتشی ز من باقی است

بنای میکده طوفان عشق کند ولی
هنوز آتش سودای برهمن باقی است

کنون به گشت چمن باغبان درم بگشای
که گل برفت و خس و خار در چمن باقی است

ز جور زلف تو اهلی سخن دراز نکرد
وگر مجال حکایت بود سخن باقی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.