۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۲

این چه سروست که از گلشن جان خاسته است
وین چه قدست که چون نخل گل آراسته است

گرد بر دامن پاکت نرسد از ره کس
خاصه گردی که از آلوده دلی خاسته است

وای اگر آنقدر افزوده شود روز فراق
کز شب قدر وصال تو فلک کاسته است

عشق اگر تیغ برآرد سپر عقل چه سود؟
بر سر بنده رود آنچه خدا خواسته است

اهلی از برق جهانسوز غمت بی خبرست
ورنه این خرقه صدپارچه پیراسته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.