۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۳

گه نظاره دلم ایمن از رقیبان است
که هرکه هست چو من در رخ تو حیران است

چو رفت دامن وصلت ز دست من بیرون
همیشه دستم ازین غصه در گریبان است

محبت تو من از بیم خصم می پوشم
وگرنه اینکه تو بینی هزار چندان است

تو خود دلیل شو ای چشمه حیات مرا
که خضر گمشده ره هم ازین بیابان است

مدار درد سر خلق بیش ازین اهلی
دلی که خون شود از عشق بر که تاوان است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.