هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق و حیرت‌آور خود سخن می‌گوید که از رقیبان ایمن است. او از درد فراق و غصه‌های عشق شکایت دارد و محبت خود را پنهان می‌کند. همچنین، از چشمه حیات می‌خواهد تا راهنما باشد، چرا که حتی خضر نیز در این بیابان گم شده است. شاعر از دردسرهای مردم می‌نالد و عشق را تاوانی سنگین می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و فراق ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۷۳

گه نظاره دلم ایمن از رقیبان است
که هرکه هست چو من در رخ تو حیران است

چو رفت دامن وصلت ز دست من بیرون
همیشه دستم ازین غصه در گریبان است

محبت تو من از بیم خصم می پوشم
وگرنه اینکه تو بینی هزار چندان است

تو خود دلیل شو ای چشمه حیات مرا
که خضر گمشده ره هم ازین بیابان است

مدار درد سر خلق بیش ازین اهلی
دلی که خون شود از عشق بر که تاوان است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.