هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از شکستن سبوی می و آبروی خود در میان مغبچگان سخن می‌گوید. او به ناکامی‌های عشقی و آرزوهای بربادرفته اشاره می‌کند و از فلک ستمگر و سنگ ملامت گله می‌کند. در نهایت، شاعر به بی‌فایده بودن گفتگوهای عاشقانه در این شرایط اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به می‌نوشی و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۷۶

بکوی میکده آخر سبوی ما بشکست
میان مغبچگان آبروی ما بشکست

بکام تشنه ما بود شربت دیدار
فلک بدست ستم در گلوی ما بشکست

گذشته بود ز حد آرزو پرستی ما
خلیل عشق بت آرزوی ما بشکست

بکنج صومعه بودیم مست هی هی ذکر
درآمد آن صنم و های هوی ما بشکست

چه جای مستی و دیوانگی و بی باکی است
کنون که سنگ ملامت سبوی ما بشکست

کرشمه یی که مه نو بر آسمان میکرد
بگوشه نظری تند خوی ما بشکست

دگر حکایت مجنون که بشنود؟ اهلی
کنون ک معرکه اش گفتگوی ما بشکست
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.