هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دردهای روحی میپردازد. شاعر از غم و اندوه عشق، تنهایی و بیکسی سخن میگوید و اشاره میکند که در راه عشق، مردن عجیب نیست بلکه زندگی است که حیرتآور است. همچنین، شاعر به نالههای خود اشاره کرده و میگوید که درد دلش درمانی ندارد. در نهایت، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که همه از فیض عشق بهرهمند هستند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و دردهای روحی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۷۷
امروز غیر غم زتو هیچم نصیب نیست
فردا اگر همین بود آنهم غریب نیست
در کوی عشق هرکه بمیرد عجب مدار
حیرت ز زندگیست که مردن عجیب نیست
ای بیخبر که عیب کنی سوز ناله ام
سوز از گل است از طرف عندلیب نیست
هرکس که داشت درد دلی با طبیب گفت
درد دل من است که هیچش طبیب نیست
نگذاشت برق حسن تو کسرا که جان نسوخت
وانهم که هست جان کسی عنقریب نیست
میرم به کنج بیکسی و گر رسد حبیب
چندان رقیب هست که جای حبیب نیست
اهلی شکایت تو ز ساقی نه بر حق است
کز فیض آفتاب کسی بی نصیب نیست
فردا اگر همین بود آنهم غریب نیست
در کوی عشق هرکه بمیرد عجب مدار
حیرت ز زندگیست که مردن عجیب نیست
ای بیخبر که عیب کنی سوز ناله ام
سوز از گل است از طرف عندلیب نیست
هرکس که داشت درد دلی با طبیب گفت
درد دل من است که هیچش طبیب نیست
نگذاشت برق حسن تو کسرا که جان نسوخت
وانهم که هست جان کسی عنقریب نیست
میرم به کنج بیکسی و گر رسد حبیب
چندان رقیب هست که جای حبیب نیست
اهلی شکایت تو ز ساقی نه بر حق است
کز فیض آفتاب کسی بی نصیب نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.