۱۴۵ بار خوانده شده
کار از دهان او همه دم بر مراد نیست
بر هیچ اعتبار و بهیچ اعتماد نیست
بازآ که غنچه وار دل تنگ بسته است
غیر از نسیم وصل تو هیچش گشاد نیست
جان حزین من که کسی یاد او نکرد
در ورطه غمی است که کس را بیاد نیست
تو جان عالمی نه پری و نه آدمی
آدم فرشته خوی و پری حور زاد نیست
ای چرخ کج نهاد بما راست چون شوی
جز کجروی چو هیچ ترا در نهاد نیست
اهلی بجور یار چو خود دل نهاده یی
بیداد او گرت بکشد جای داد نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بر هیچ اعتبار و بهیچ اعتماد نیست
بازآ که غنچه وار دل تنگ بسته است
غیر از نسیم وصل تو هیچش گشاد نیست
جان حزین من که کسی یاد او نکرد
در ورطه غمی است که کس را بیاد نیست
تو جان عالمی نه پری و نه آدمی
آدم فرشته خوی و پری حور زاد نیست
ای چرخ کج نهاد بما راست چون شوی
جز کجروی چو هیچ ترا در نهاد نیست
اهلی بجور یار چو خود دل نهاده یی
بیداد او گرت بکشد جای داد نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.