هوش مصنوعی:
پیرمردی پسرش را با چوب میزند. پسر به پدرش میگوید که بیگناه است و از او میخواهد که او را نزند. پسر از ظلم مردم به پدرش گریه میکند، اما وقتی پدرش به او ظلم میکند، نمیداند چه کار کند. او از خداوند هوش کمک میخواهد و میگوید که نباید از دست داور (خدا) فریاد برآورد.
رده سنی:
12+
این متن دارای مفاهیم اخلاقی و مذهبی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و درک مفاهیم انتزاعی مانند عدالت، ظلم و رابطه با خدا دارد. این مفاهیم برای کودکان زیر 12 سال ممکن است پیچیده باشد.
حکایت
فرو کوفت پیری پسر را به چوب
بگفت ای پدر بی گناهم مکوب
توان بر تو از جور مردم گریست
ولی چون تو جورم کنی چاره چیست؟
به داور خروش، ای خداوند هوش
نه از دست داور برآور خروش
بگفت ای پدر بی گناهم مکوب
توان بر تو از جور مردم گریست
ولی چون تو جورم کنی چاره چیست؟
به داور خروش، ای خداوند هوش
نه از دست داور برآور خروش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت مرد درویش و همسایهٔ توانگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.