هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و نیاز عاشق به معشوق است. شاعر از ناز و شوخی معشوق و نیاز خود میگوید و اشارهای به حقیقت عشق در پشت ظواهر مجازی دارد. همچنین، از محبت واقعی و بازیهای روزگار سخن میگوید و در نهایت، راز وصال را در دست اهل دل میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربهٔ کافی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای کودکان نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۰۱
سر رشته غم دل چون شمع جانگدازست
کوته کنم حکایت کاین قصه بس درازست
او همچو سرو سرکش من خاک ره چو سایه
آن رسم ناز و شوخی وین شیوه نیازست
آن سرو ناز، کاری نگشاید از نیازم
تا من نیاز دارم او در مقام نازست
در کوی بت پرستان خاموش باش زاهد
کانجا می حقیقت در ساغر مجازست
مارا بحسن صورت مجنون نساخت آن مه
محمود را محبت با سیرت ایازست
گردون گرت نماید از حقه مهره مهر
بازی مخور که گردون تا هست حقه بازاست
گر گنج وصل خواهی لب تشنه دار اهلی
یعنی کلید این در دردست اهل رازست
کوته کنم حکایت کاین قصه بس درازست
او همچو سرو سرکش من خاک ره چو سایه
آن رسم ناز و شوخی وین شیوه نیازست
آن سرو ناز، کاری نگشاید از نیازم
تا من نیاز دارم او در مقام نازست
در کوی بت پرستان خاموش باش زاهد
کانجا می حقیقت در ساغر مجازست
مارا بحسن صورت مجنون نساخت آن مه
محمود را محبت با سیرت ایازست
گردون گرت نماید از حقه مهره مهر
بازی مخور که گردون تا هست حقه بازاست
گر گنج وصل خواهی لب تشنه دار اهلی
یعنی کلید این در دردست اهل رازست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.