هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از درد فراق و اشتیاق وصال سخن میگوید. شاعر از ناتوانی در بیان غمهای خود و رازداری در مورد زخمهای عشق میگوید. همچنین، به ستایش معشوق و توصیف نازکی و زیبایی او پرداخته و از مفاهیمی مانند عشق زمینی و عرفانی، صبر در رنج فراق، و ارزش سکوت در برابر دردها سخن میراند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۱۱
با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت
صد ساله سخن باتو بیکدم نتوان گفت
ما وصل نجوییم و غم هجر تو خواهیم
وز نازکی خوی تو این هم نتوان گفت
با زخم تو خاموشم و زخمی دگرست این
کاحوال دل ریش بمرهم نتوان گفت
بسیار دهان تو کم از ذره بود لیک
در روی نکویان سخن کم نتوان گفت
هر کس که سگ یار نشد گرچه فرشته است
در مذهب ما هرگزش آدم نتوان گفت
ای من سگ آن گوشه نشین کو قدم از دیر
بیرون ننهاد و خبرش هم نتوان گفت
ساقی قدحی بخش و مترس از غم ایام
کانجا که تو باشی سخن از غم نتوان گفت
پیش تو هزار آینه جم به یکی جو
با چشمه خورشید ز شبنم نتوان گفت
ترسا بچه یی قاتل اهلی است که از ناز
با او سخن از عیسی مریم نتوان گفت
صد ساله سخن باتو بیکدم نتوان گفت
ما وصل نجوییم و غم هجر تو خواهیم
وز نازکی خوی تو این هم نتوان گفت
با زخم تو خاموشم و زخمی دگرست این
کاحوال دل ریش بمرهم نتوان گفت
بسیار دهان تو کم از ذره بود لیک
در روی نکویان سخن کم نتوان گفت
هر کس که سگ یار نشد گرچه فرشته است
در مذهب ما هرگزش آدم نتوان گفت
ای من سگ آن گوشه نشین کو قدم از دیر
بیرون ننهاد و خبرش هم نتوان گفت
ساقی قدحی بخش و مترس از غم ایام
کانجا که تو باشی سخن از غم نتوان گفت
پیش تو هزار آینه جم به یکی جو
با چشمه خورشید ز شبنم نتوان گفت
ترسا بچه یی قاتل اهلی است که از ناز
با او سخن از عیسی مریم نتوان گفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.