هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از بیتوجهی معشوق و رنج عشق ناکام میگوید. او عشق را فضیلتی مردانه میداند که نیاز به پوشش ندارد و از درد فراق و بیقراری دل سخن میگوید. همچنین، اشارهای به دنیاگرایی و تفاوت آن با عشق حقیقی دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای ادبی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند رنج عشق و مرگ ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۳۱۵
هرگز بوفا چشم خوشت جانب من نیست
میلت بمن سوخته یک چشم زدن نیست
در معرکه عشق تو هرکس که شهید است
مردست و بر او حاجت چادر ز کفن نیست
در خون جگر گردم و گلگشت من اینست
مرغ دل ما را هوس گشت چمن نیست
ایخواجه ترا گفت و شنید از پی دنیاست
من بنده عشقم بتوام هیچ سخن نیست
اهلی، اگر از شرم و حیا پرسی از آن شوخ
در غنچه سخن هست و در آن غنچه دهن نیست
میلت بمن سوخته یک چشم زدن نیست
در معرکه عشق تو هرکس که شهید است
مردست و بر او حاجت چادر ز کفن نیست
در خون جگر گردم و گلگشت من اینست
مرغ دل ما را هوس گشت چمن نیست
ایخواجه ترا گفت و شنید از پی دنیاست
من بنده عشقم بتوام هیچ سخن نیست
اهلی، اگر از شرم و حیا پرسی از آن شوخ
در غنچه سخن هست و در آن غنچه دهن نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.