۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۹

گر تن شکسته دوا جز هلاک نیست
دل با تو گر درست بود هیچ باک نیست

هرکس که از غم تو غباریش بر دل است
گویا هنوز آینه اش با تو پاک نیست

آزار ما رقیب بشمشیر میکند
شمشیر ما بجز نفسی دردناک نیست

یوسف هم از ملامت عشق است جامه چاک
پیراهنی کجاست که از عشق چاک نیست

اهلی درین سراچه غم خرمی مجوی
کاین سبزه مراد درین آب و خاک نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.