هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج‌های عاشقانه، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. شاعر از ساقی می‌خواهد که با شرابش دردهایش را تسکین دهد، زیرا دنیا ارزش تحمل این همه رنج را ندارد. همچنین، به موضوعاتی مانند جور و ستم، محبت، و سوختن در آتش عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشاره به مصرف شراب، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. این محتوا بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالانی است که توانایی درک مضامین پیچیده و احساسی را دارند.

شمارهٔ ۳۲۰

ساقیا بی لب لعلت می ناب اینهمه نیست
گرنه ذوق تو بود شوق شراب اینهمه نیست

گنج مستی طلبی عالم هستی بگذار
زانکه این عالم پرشور خراب اینهمه نیست

جز دل خسته که با جور و ستم خوی گرفت
هیچ کسرا ستم و جور تو تاب اینهمه نیست

غرض از دود دلم بوی محبت باشد
ورنه مستان ترا میل کباب اینهمه نیست

اهلی سوخته خون گریه اگر کرد چه عیب
چکند در جگر سوخته آب اینهمه نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.