هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و درد عشق و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌تفاوتی معشوق، نبود رحمت در دل او، و سوختن در آتش عشق شکایت دارد. همچنین، به موضوع تسلیم در برابر تقدیر و امید به گذشت یار از خشم اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر بیان می‌کند که درد و غم، آرامش و خواب را از چشم‌ها ربوده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر، مانند رنج عشق، تسلیم در برابر تقدیر، و دردهای روحی، برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نسبتاً بالایی نیاز دارد. نوجوانان در این سن معمولاً بهتر می‌توانند با چنین مضامینی ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۳۳۳

هیچت ز خون ما غم روز جواب نیست
گویا که خون اهل نظر در حساب نیست

در راه مهر خاک تنم ذره ذره گشت
یکذره رحم در دلت ای آفتاب نیست

اشکم نیافت بوی وفا تا دلم نسوخت
هر شبنمی که میچکد از گل گلاب نیست

ای مرغ بسمل از پی جان چند میطپی
تسلیم شو که حاجت هیچ اضطراب نیست

شاید که یار بگذرد از خشم ای اجل
مشتاب یکنفس که محل شتاب نیست

اهلی بدیده خواب ندارد ز خار غم
در دیده یی که خار بود جای خواب نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.