هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های دلشکستگی می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق و رنج‌هایی که متحمل شده است شکایت دارد و احساس می‌کند که با وجود وفاداری‌اش، مورد بی‌مهری قرار گرفته است. همچنین، از بیماری عشق و طمع بی‌ثمرش به وصال معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و دل‌شکستگی برای نوجوانان بزرگ‌تر و بزرگسالان قابل‌درک‌تر است.

شمارهٔ ۳۳۴

دل که خونم خورد ای حور نه پنداری ازوست
او که جا در دل من ساخته خونخواریی ازوست

تهمت وصل کشم زانکه ز بس بندگیم
خلق را در حق من چشم وفاداری ازوست

ایکه دستم بدهان می نهی از باب فغان
بر دل چاک نهم دست که این زاری ازوست

وه که بیمار چنانم که زمن یار کنار
کرد با آنکه مرا اینهمه بیماری ازوست

طمع خام به بینید که با دست تهی
اهلی سوخته دل را هوس یاری ازوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.