۱۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۵

همه راست میل خالی که بر آن رخ جمیلست
چه رسد بما ازین خوان عدسی و صد خلیل است

به بهشت و سلسبیلم چه دهی تو وعده، مارا
تو بهشت حسنی و می زکف تو سلسبیل است

پی دفع چشم زخمت نبود به نیل حاجت
که بمصر حسن رویت خط سبز به زنیل است

سرم ار ربود تیغت بقیامتت نگیرم
که بشرع عشقبازی سر و خون ما سبیل است

نشنیده یی که مجنون بقبیله تیغ چون زد
بمحبتت که اهلی بوفا از آن قبیل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.