هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید و درد دل خود را بیان می‌کند. او از شوق دیدار معشوق و رنج دوری از او می‌نالد و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و روان خود می‌گوید. تصاویری مانند شمع، خون دل، آتش، و پرنده‌های دل، همه نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات شاعر هستند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۴۱

آتشی دردل من شمع رخت درزده است
که بهر مو زتنم درد دلی سر زده است

از پریشانیم ایشوخ چه پرسی که فراق
همچو رلف تو مرا کار بهم بر زده است

نامه شوق تو هر مرغ که آورده بمن
پای در خون دلم همچو کبوتر زده است

نفس باد صبا تا خبری از تو رساند
هر نفس در دل من آتش دیگر زده است

یک نفس سایه فکن بر سرم ای فر همای
کز هوای تو بسی مرغ دلم پر زده است

زر رخساره اهلی برواج است ز عشق
خاصه کز مهر و وفا سکه بر آن زر زده است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.