هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نامهربانی و تغییر رفتار معشوق خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود جفاها و رنج‌هایی که متحمل می‌شود، همچنان به دیدار معشوق مشتاق است و او را مایه آرامش خود می‌داند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان از آن برخوردارند. همچنین، بیان احساسات پیچیده مانند نامهربانی، جفا، و اشتیاق، برای مخاطبان کم‌سن‌تر ممکن است قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۴۹

جان من در دوستی نامهربان می بینمت
آنچه بودی پیش ازین اکنون نه آن می بینمت

با من دلخسته تا درسر چه داری از جفا
کاین چنین ایشوخ با خود سر گران می بینمت

گرچه ای مقصود دل گویی که دریاری ترا
این چنین یارم ولی کم آنچنان می بینمت

جور خلقی میکشم تا پا بکویت می نهم
جان بلب می آیدم تا یک زمان می بینمت

گرچه از جور تو جانم شد چو اهلی ناتوان
همچنان آرام جان ناتوان می بینمت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.