هوش مصنوعی: این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از درد دوری و رنج عشق می‌نالد و معشوق را با عناصری مانند سرو، تیر و خورشید مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۵۱

آن سرو هرگه از نظر من گذشته است
گویی که تیری از جگر من گذشته است

دامان ناز بر زده چون سرو میرود
گویی ز جوی چشم تر من گذشته است

بر بیستون ز تیشه فرهاد کی گذشت
آنها که از غمش بسر من گذشته است

چون سایه سوخت از اثر آتش دلم
خورشید اگر برهگذر من گذشته است

اهلی مگو حذر کن از آن شوخ سنگدل
اکنون که کار از حذر من گذشته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.