هوش مصنوعی:
این شعر از درد و رنج عاشقانه و عاطفی سخن میگوید. شاعر از آتش غیرت، سوختن پروانهوار، یادآوری فرهاد و کوهکنی، و بوی باده و گل صحبت میکند. همچنین، اشارهای به حال و هوای شب و صبح و زیباییهای طبیعت دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به موضوعاتی مانند باده ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۵۲
برقی که ز نعل فرس سیم تنی خاست
آهی است که از سینه خونین کفنی خاست
پروانه صفت آتش غیرت جگرم سوخت
هرگه که از آن شمع بمجلس سخنی خاست
بر محنت فرهاد بسی گریه که کردم
هرجا که صدای طبر کوهکنی خاست
بی باده من امروز بسی تازه دماغم
بویی مگر از جانب گل پیرهنی خاست
حال شب اهلی چه شناسی تو که هر صبح
چون گل ز برت غنچه لبی سیم تنی خاست
آهی است که از سینه خونین کفنی خاست
پروانه صفت آتش غیرت جگرم سوخت
هرگه که از آن شمع بمجلس سخنی خاست
بر محنت فرهاد بسی گریه که کردم
هرجا که صدای طبر کوهکنی خاست
بی باده من امروز بسی تازه دماغم
بویی مگر از جانب گل پیرهنی خاست
حال شب اهلی چه شناسی تو که هر صبح
چون گل ز برت غنچه لبی سیم تنی خاست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.