هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر به بیان عشق و فداکاری خود نسبت به معشوق می‌پردازد. او از زیبایی‌های معشوق، عشق بی‌حدود خود و آرزوی وصال او سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند قیامت، مرگ و فداکاری در راه عشق نیز در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و قیامت نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

شمارهٔ ۳۷۷

ترا صد خوبی و بر هر یکی صد دیده حیرانت
مرا یک جان و میخواهم شوم صد بار قربانت

قیامت در صباح حشر باشد وه چه حال است این
که در هر صبح برخیزد قیامت از گریبانت

به خونخواهی عنانت را که گیرد آفتاب من
عجب گر روز محشر هم رسد دستی بدامانت

که باشم من که در سر باشدم سودای وصل تو
سگ کویم سری دارم فدای پای دربانت

بود شیرین تر از جان تلخی مرگم دم مردن
اگر پیش نظر باشد مرا لب های خندانت

سرم بادا فدای خاک پای شهسوار خود
مرا جانی بود آنهم فدای دردمندانت

بچشمت ای کمان ابرو نگه گر میکند آهو
بهر مو میخورد خاری ز ناوکهای مژگانت

دل اهلی بنور عشق آبادان کن ایگردون
ک خاک ره شمارد گنجهای ملک ویرانت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.