هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق ناامیدانه و رنجهای عاشقانه خود سخن میگوید. او از جفای معشوق، درد دلشکستگی و احساس بیپناهی مینالد، اما در عین حال به عشق و بتپرستی خود پایبند است. تصاویری مانند «سنگ جور»، «دل شیشهای»، و «خار در رگ و ریشه» نشاندهنده عمق رنج اوست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی پیچیده و استعارههای عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربههای عاطفی نیاز دارد. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند دلشکستگی و یأس برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۸۴
در خیال وصل جفا پیشه من است
فکر محال بین که در اندیشه من است
ای آنکه سنگ جور بمستان خود زنی
قصدت شکستن دل چون شیشه من است
دشمن بسوزن مژه خار از دلش کشی
این خار خار در رگ و در ریشه من است
من آن سگم که شیر فلک رشک من برد
از آن شرف که کوی تو سر بیشه من است
ترسم که قصه لب شیرین چو کوهکن
بیخ مرا کند که زبان تیشه من است
اهلی مرا زعشق جوانان گزیر نیست
من پیر بت پرستم و این پیشه من است
فکر محال بین که در اندیشه من است
ای آنکه سنگ جور بمستان خود زنی
قصدت شکستن دل چون شیشه من است
دشمن بسوزن مژه خار از دلش کشی
این خار خار در رگ و در ریشه من است
من آن سگم که شیر فلک رشک من برد
از آن شرف که کوی تو سر بیشه من است
ترسم که قصه لب شیرین چو کوهکن
بیخ مرا کند که زبان تیشه من است
اهلی مرا زعشق جوانان گزیر نیست
من پیر بت پرستم و این پیشه من است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.