هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنجهای عاطفی خود میگوید. او از معشوق گلایه میکند که چرا قلبش را دزدیده و چرا از او رنجیده است. شاعر زیبایی معشوق را مانند آفتاب توصیف میکند و از حسرت و اشکهایش مینالد. همچنین، او از نگاه معشوق به عنوان نگاهی جانفزا یاد میکند و از غمهای پیری که بر او چیره شده، سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و غمانگیز است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.
شمارهٔ ۳۸۵
گر نمیخواهی مرا، صید دل غمدیده چیست
ور نمیدزدی دلم این دیده دزدیده چیست؟
آفتاب حسنی و ذرات عالم عاشقت
خاطرت ای آفتاب از بهر من رنجیده چیست؟
با پری نسبت کنندت مردمان بی بصر
مردمانرا این گواهی دادن نادیده چیست؟
گرنه بر یاد لبت بر آتشم از دود دل
آب حسرت دمبدم در دیده ام گر دیده چیست؟
ایکه گفتی دیده گر خواهی مبین آن آفتاب
صدهزاران جان فدای یک نگاهش، دیده چیست؟
گر نشد اهلی هلاک غمزه آن نوجوان
اینچنین پیرانه سر در خاک و خون غلطیده چیست؟
ور نمیدزدی دلم این دیده دزدیده چیست؟
آفتاب حسنی و ذرات عالم عاشقت
خاطرت ای آفتاب از بهر من رنجیده چیست؟
با پری نسبت کنندت مردمان بی بصر
مردمانرا این گواهی دادن نادیده چیست؟
گرنه بر یاد لبت بر آتشم از دود دل
آب حسرت دمبدم در دیده ام گر دیده چیست؟
ایکه گفتی دیده گر خواهی مبین آن آفتاب
صدهزاران جان فدای یک نگاهش، دیده چیست؟
گر نشد اهلی هلاک غمزه آن نوجوان
اینچنین پیرانه سر در خاک و خون غلطیده چیست؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.