هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از نور چشم و چراغ دل خود سخن می‌گوید و از درد فراق و جدایی می‌نالد. او معشوق را منبع صفای دل و پاکدامنی می‌داند و از حال دل‌های دیوانه و عاشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۳۸۸

چشم دلم چو دیده از آن شمع روشن است
آنشوخ نور چشم و چراغ دل من است

ای سرو خوشخرام که از دیده میروی
جان میرود ز رفتن تو، این چه رفتن است

پیش توام خموش من بیزبان ولی
با یاد تست هر سر مویم که بر تن است

مجنون خار خار بیابان محنتم
این بخش ماست گر همه آفاق گلشن است

دل دم نزد از اینهمه پیکان تیر تو
دل نیست این که هست مرا کوه آهن است

دامان پاکش آینه دل جلا دهد
ما را صفای سینه از آن پاکدامن است

رحمی بحال اهلی دیوانه کی کنی؟
پیش تو آه سینه او دود گلخن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.